تقریباً هر فیلم مارول به یک سؤال می رسد: معنای قهرمان بودن چیست؟ این اصلی ترین داستان داستان منشاء MCU در طول ده سال گذشته است و اغلب به دنباله ها و فیلم های تیمی روی می آورد. این یک سؤال منصفانه است ، موضوعی که نهایتا در محور اکثر داستانهای ابرقهرمانی در هر رسانه قرار دارد. مشکل این است که با استثناء نادر ، این تنها موضوع اصلی MCU است. با فیلم هایی مانند Iron Man 3 که بر PTSD و مقصر رسانه ها در انجام تروریسم یا Guardians of Galaxy Vol تمرکز دارد. 2 با بررسی پیچیدگی های پویایی خانواده ، نشان می دهد که مارول می تواند از فرض اصلی خود دور شود ، اما به ندرت این کار را انجام می دهد.

از طرف دیگر برادران وارنر ، به فیلمسازان DC Comics خود اجازه داده است که هر فیلم را درمورد سؤالات محوری قرار دهند که برای هر فیلم بی نظیر است. Man of Steel به بررسی بیگانگی و "سرنوشت در مقابل انتخاب" می پردازد. بتمن در مقابل سوپرمن مکان مدرن سوپرمن را در عصر مدرن بسیار بدبینی و بدبینی بررسی می کند. و به همان سادگی که ممکن است باشد ، کل داستان Wonder Woman حول موضوع عشق و ایده ای که انسان به طور ذاتی خوب و ارزش جنگیدن است ، لنگر می خورد. این فیلم ها ممکن است این ایده ها را با درجات مختلفی از موفقیت مقابله کنند. ممکن است آنها پاسخهای "درست" به سؤالاتی که مطرح می کنند ارائه ندهند ، اما به ندرت یک فیلم DC نتوانسته حداقل سعی کند مخاطبان خود را در سطحی فراتر از آنچه که هر فیلم ابرقهرمانی تنها از 20 سال گذشته درگیر می کند ، جذب کند.

جهان مشترک آنها از قبل وجود دارد

روند آهسته به انتقامجویان به نفع MCU کار می کرد. سخت بود که هیجان زده نباشیم که سرانجام شخصیتهایی را که چهار سال برای آشنایی با تیم برای اولین بار در آنجا گذراندیم ، دیدیم. با این حال ، یک جزئیات وجود دارد که تعلیق کفر ما را در طی آن شکوفایی انداخته است: کاملاً هیچ راهی وجود ندارد که تونی استارک در آن مکان نباشد ، دومین خدای کیهانی از آسمان سقوط کرد. علاوه بر این ، اگر یک موجود غول پیکر سبز حتی یک شهر را ویران کرده بود ، سخت است باور کنید که هرگز در گفتگو بین جین فاستر و ثور ظاهر نمی شد. عجیب شد که فکر کنیم این شخصیت ها مدت ها طول کشید تا وقتی که پیش از این شانس زیادی برای انجام این کار وجود داشتند ، برآورده شوند.

در عوض ، DCEU با جنبه واقع بینانه ی یک جهان سینمایی مقابله می کرد: اگر در حال حاضر وجود داشته باشد ، نیازی به ساخت آن نیست. بتمن در مقابل سوپرمن با پرداختن به این ایده که اگر وقایع Man of Steel اتفاق می افتاد ، شخصیت های دیگر DCEU را متوجه می شوند با پیامدهای مستقیم سلف خود سر و کار دارند. ساخت آهسته ای برای یک دنیای سینمایی وجود نخواهد داشت. این اتفاق فوری رخ خواهد داد. این از طریق داستان اصلی Wonder Woman ، از طریق کت و شلوار یک رابین مرده در معرض نمایش در Batcave ادامه می یابد. وقتی جهان سینمایی شما از قبل وجود داشته باشد ، دیگر نیازی به ساختن آن نیست. شما می توانید به چیزی که بینندگان می گویند حق دسترسی پیدا کنید: دیدن قهرمانان مورد علاقه خود در یک دنیای مشترک با یکدیگر در جمع و تعامل باشید.

تصدیق شکایات فن

یک اتفاق خنده دار اتفاق افتاد که اولین تریلر برای لیگ عدالت در San Diego ComicCon سقوط کرد. تریلر شوخی داشت. جالبه. سبکی نسبت به آن وجود دارد. ممکن است داشتن شوخی در یک تابستان تابستانی یک حرکت خیلی انقلابی به نظر نرسد ، اما مهم است که به یاد داشته باشید که تا آن لحظه بزرگترین شکایت درباره DCEU صدای بسیار دلپذیر آن بود. این لحظه مهم بود ، نه فقط به این دلیل که تغییراتی را برای DCEU نشان داد بلکه به این معنی بود که آنها گوش کرده بودند. و محصول نهایی ثابت کرد که فقط تریلر نیست. نور ملایمی غیرقابل تصور هم برای عدالت لیگ و هم زن قبلی خود Wonder Woman وجود دارد. منطقی است که بگوییم برادران وارنر اگر برای طرفداران آواز نباشد ، به این نتیجه نمی رسید.

از طرف دیگر ، طی سالهای متمادی تعدادی از شکایات طرفداران در مورد MCU وجود داشته که همچنان تحت فشار قرار نگرفته اند. برخلاف برادران وارنر ، مارول تا حد زیادی این شکایات را نادیده گرفته و مطابق آن حرکت کرده است. هیچ تلاشی برای تنظیم همه گیر بودن حق رای دادن از شر شرورهای بیهوده که اغلب آینه شر قهرمان هستند ، انجام نشده است و در همه چیز از سه گانه Iron Man گرفته تا مورچه ها وجود دارد. شکایات مشابه در مورد فقدان مخاطرات زیاد در اکثر فیلم هایشان بدون توجه باقی مانده است. انتخاب نادیده گرفتن این انتقادات معتبر به ویژه اکنون در پی برادران وارنر مشهود است. اصلاحات دوره و تنظیمات مربوط به DCEU در پی شکایات فن. همه طرفداران مارول می توانند امیدوار باشند که نگرانی های آنها در فاز چهارم قریب الوقوع برطرف شود.

تنوع در اولویت است

MCU بیش از 15 فیلم در حال پیشرفت است. عناوین هر یک از این فیلم ها با عنوان یکی از همین هشت شخصیت نر سفید صورت گرفته است. بله ، بلک پنتر اولین فیلم MCU را نه تنها با یک مرد سیاه پوست بازی می کند بلکه یک بازیگر تقریباً کاملاً سیاه را نشان می دهد. به همین ترتیب ، سال 2019 اولین فیلم مارول به رهبری زن را در کاپیتان مارول خواهیم دید. با این حال ، ما باید در اینجا صادق باشیم: MCU باید مدتها پیش اولویت بندی تنوع را آغاز کرده بود.

از سوی دیگر برادران وارنر ، یک زن در نقش ستارگان با فیلم چهارم DC خود داشت (و سومین آنها نیز

ry نه هارلی کوین ظاهراً یکی از این دو رهبری است). ششمین فیلم آنها در نقش اصلی خود جیسون موموئا ، هاوایی را بازی خواهد کرد. سایبورگ که قرار است در سال 2020 منتشر شود ، هفت سال پس از آغاز جهان سینمایی خود و پیش از ضربه زدن به مارک ده فیلم خود در صورت انتشار در برنامه ، اولین سرب سیاه خود را به دست خواهد آورد. و این حتی با در نظر گرفتن استعداد پشت پرده آنها ، که شامل کارگردانان زن و آسیا نیز می شود ، نیست.

DCEU بسیار بیشتر از مارول تنوع را در کانون توجه قرار داده است. دی سی همچنین کارگردانان متنوعی را پشت دوربین قرار داده است. هفده فیلم MCU طول کشید تا شخصیتی را در صندلی کارگردان بگذارد که Taika Waititi اولین نفر است. تنوع رقابتی نیست ، اما این شاید تنها حماقت ترین حماقت در وجود MCU باشد. به تدریج حق می یابد. با این حال ، این شکایتی نیست که ما واقعاً توانسته ایم درباره DCEU شکایت کنیم.

موسیقی متن فیلم استثنایی

MCU کمبود آهنگسازهای عالی را به کار نگرفته است. تایتان هایی از جمله آلن سیلوستری ، پاتریک دویل و تایلر بیتس همه این مارک را در حق رای دادن قرار داده اند. تنها مشکل این است که برای همه کارهایی که این افراد با استعداد مطرح کرده اند ، هیچ فیلمی از مارول نمره خاصی به یادماندنی ندارد ، کوتاه از شاید The Avengers (هرچند که ما کاملاً جزئی از موسیقی متن فیلم Ant-Man هستیم). به سختی می توان متوجه شد که یک بار متوجه شوید. نمرات نمادین بسیار مهم و اصلی رسانه های ابرقهرمانی هستند ، از نماد Superman: نماد فیلم گرفته تا X-Men: عناوین افتتاحیه سری انیمیشن. از بین تمام فیلمهای آنها ، تنها نشانه موسیقی واقعاً نمادین در یک فیلم مارول استفاده از "قلاب روی یک احساس" در Guardians of Galaxy است.

از طرف دیگر DCEU امتیازهای به یادماندنی و شخصیت پردازی را در جهان سینمایی خود در اولویت قرار داده است. این به لطف آهنگساز هانس زیمر نیست که مضامینش برای سوپرمن و زن شگفت انگیز فقط بخش های ضروری فیلم هایی نیست که در آن به نمایش در بیایند ، در خارج از آنها نیز به یاد ماندنی هستند ، نوع موسیقی شما می توانید در سر خود گیر کرده یا با صدای بلند خود را صدا کنید. موسیقی می تواند لحظه ای از فیلم را به طرز چشمگیری تقویت کند و کمبود امتیازات MCU در چند سال گذشته بسیار به ضرر آن بوده است. این ضربه گیر است ، زیرا وقتی آنها به درستی از آن استفاده کنند می توانند واقعاً خاص باشند.

بیشتر بخوانید: https://www.looper.com/105552/dceu-gets-right-mcu-gets-wrong/؟utm_campaign=clip

ry نه هارلی کوین ظاهراً یکی از این دو رهبری است). ششمین فیلم آنها در نقش اصلی خود جیسون موموئا ، هاوایی را بازی خواهد کرد. سایبورگ که قرار است در سال 2020 منتشر شود ، هفت سال پس از آغاز جهان سینمایی خود و پیش از ضربه زدن به مارک ده فیلم خود در صورت انتشار در برنامه ، اولین سرب سیاه خود را به دست خواهد آورد. و این حتی با در نظر گرفتن استعداد پشت پرده آنها ، که شامل کارگردانان زن و آسیا نیز می شود ، نیست.

DCEU بسیار بیشتر از مارول تنوع را در کانون توجه قرار داده است. دی سی همچنین کارگردانان متنوعی را پشت دوربین قرار داده است. هفده فیلم MCU طول کشید تا شخصیتی را در صندلی کارگردان بگذارد که Taika Waititi اولین نفر است. تنوع رقابتی نیست ، اما این شاید تنها حماقت ترین حماقت در وجود MCU باشد. به تدریج حق می یابد. با این حال ، این شکایتی نیست که ما واقعاً توانسته ایم درباره DCEU شکایت کنیم.

موسیقی متن فیلم استثنایی

MCU کمبود آهنگسازهای عالی را به کار نگرفته است. تایتان هایی از جمله آلن سیلوستری ، پاتریک دویل و تایلر بیتس همه این مارک را در حق رای دادن قرار داده اند. تنها مشکل این است که برای همه کارهایی که این افراد با استعداد مطرح کرده اند ، هیچ فیلمی از مارول نمره خاصی به یادماندنی ندارد ، کوتاه از شاید The Avengers (هرچند که ما کاملاً جزئی از موسیقی متن فیلم Ant-Man هستیم). به سختی می توان متوجه شد که یک بار متوجه شوید. نمرات نمادین بسیار مهم و اصلی رسانه های ابرقهرمانی هستند ، از نماد Superman: نماد فیلم گرفته تا X-Men: عناوین افتتاحیه سری انیمیشن. از بین تمام فیلمهای آنها ، تنها نشانه موسیقی واقعاً نمادین در یک فیلم مارول استفاده از "قلاب روی یک احساس" در Guardians of Galaxy است.

از طرف دیگر DCEU امتیازهای به یادماندنی و شخصیت پردازی را در جهان سینمایی خود در اولویت قرار داده است. این به لطف آهنگساز هانس زیمر نیست که مضامینش برای سوپرمن و زن شگفت انگیز فقط بخش های ضروری فیلم هایی نیست که در آن به نمایش در بیایند ، در خارج از آنها نیز به یاد ماندنی هستند ، نوع موسیقی شما می توانید در سر خود گیر کرده یا با صدای بلند خود را صدا کنید. موسیقی می تواند لحظه ای از فیلم را به طرز چشمگیری تقویت کند و کمبود امتیازات MCU در چند سال گذشته بسیار به ضرر آن بوده است. این ضربه گیر است ، زیرا وقتی آنها به درستی از آن استفاده کنند می توانند واقعاً خاص باشند.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها